درس هایی که می توان از توران میرهادی آموخت
این بار تصمیم گرفتیم با قصه زندگی توران میرهادی، مادر ادبیات کودک و نوجوان ایران، آشنا بشیم و سعی کنیم بدون هیچ تعصبی از تجربیاتشون بیاموزیم…
زندگی نامه توران میرهادی:
توران میرهادی، مادر ادبیات کودک ایران و معلم دلسوز، از تاثیرگذارترین چهرههای صده کنونی ایران است.
توران خانم دانشجوی بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا بود. او زمانی که با ویرانیهای جنگ مواجه شد یک سوال بزرگ در ذهن پرسشگرش شکل گرفت: ” چرا جنگ ؟ ”
میرهادی پاسخ این سوال را در سیستم رقابتی آموزش و پرورش یافت. او اعتقاد داشت این سیستمهای رقابتی و زورگو با مقایسه کردن دانشآموزان باهم، به جای انسانهای آزاده، برده پرورش میدهد. پس به فکر ایجاد تغییر افتاد…
او پس از برگشت به ایران، دلسوزانه تلاش کرد با تاسیس مدرسه فرهاد، تغییری در نظام آموزش و پروش ایجاد کند و به جای رقابت، همدلی و همکاری را گسترش دهد….
توران خانم بعد از بازنشستگی از آموزش پرورش، همراه لیلی ایمن شورای کتاب کودک را تشکیل داد و سپس با کمک همین شورا ایده تالیف فرهنگنامه برای کودکان را به اجرا گذاشت.
توران میرهادی در طول زندگی خود غمهای بزرگی را بر دوش کشیده است از مرگ برادر در ۱۷ سالگی در اثر تصادف تا مرگ فرزند یازده سالهاش در اثر سیل و اعدام همسر اولش به ناحق. اما توران همیشه این سخن مادر را آویزه گوشش کرده بود که “غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن”. این حرف برای توران تنها حرف نماند. او در همان لحظهای که خبر مرگ برادرش فرهاد را شنید با خود عهد کرد که نگذارد این غم بزرگ او را بدرد و آن را تبدیل کرد به کاری که به قدری بزرگ بود که ماحصلش تمام کودکان ایران را در بر میگرفت…
میرهادی پس از سالها تلاش بیوقفه و پرشور، در آبان سال ۱۳۹۵ چشم از جهان فرو بست اما یاد و خاطرهاش تا ابد در دل و ذهن کودکان و معلمان این سرزمین باقی میماند.
اگر علاقه مند هستید بیشتر درباره توران میرهادی و فعالیتهاشون بدونید، حتما مستند ” توران خانم” رو تماشا کنید.
درسهایی که میتوان از توران میرهادی آموخت:
۱.یادگیری از شکست
توران میرهادی: بعدها فهمیدم، خیلی وقتها از راه اشتباه کردن یاد میگیرم. یعنی اشتباه میکنم و بعد یاد میگیرم و دیگر آن اشتباه را نمیکنم. این هم یک جور یاد گرفتن است.
۲.تبدیل غم بزرگ به کار بزرگ
توران میرهادی: آدمی به دوگونه میتواند با غم روبرو شود: يك گونهاش اين است که زير بار غم خم شود و نتواند با آن مقابله كند و گونه ديگرش اين است كه از غم نيرو بگيرد، يعنی غم زمينهای شود برای تبديل شدن به يك نيروی بزرگ كه میتوان با آن چيزي ساخت.
۳.شنوده خوب بودن
توران میرهادی: مهمترین مساله برای ما این نبود که دانش آموزان، نوازنده یا آهنگساز شوند. بلکه میخواستیم شنوندگان خوبی شوند. موسیقی را بفهمند و از آن لذت ببرند. از آن کمک بگیرند، احساس و اندیشه خود را صیقل بدهند و زندگی غنیتر و مثمر ثمرتری داشته باشند.
۴.آموختن مداوم و ذهن پرسشگر
توران میرهادی: یاد گرفتهام دانشآموز و دانشجوی دائمی باشم. به همین سبب از همه میآموزم. به زمین و زمان، جهان و مردم نگاهی خاص یافتهام. سوالهای بسیاری بطور مداوم در ذهن من شکل میگیرد و سعی میکنم پاسخهای آن را بیابم…
۵.شاگردی کردن
توران میرهادی: در تمام عمرم هم شاگرد بودهام و هم معلم. آنچه را که بلد بودهام، یاد میدادم و آن چه را بلد نبودم یاد میگرفتم. و این جریان هنوز هم ادامه دارد و چون شاگرد خوبی هستم و بسیار میآموزم خسته نمیشوم. احترام به اساتید هنوز هم در دل و جان من پا برجاست.
۶.انسانیت
توران میرهادی: هیچ چیزی، یا لذتی بالاتر از دیدن انسانیت، در وجود تک تک آدمها نيست. برای دانشمند نباید مطرح باشد، جایزه نوبل داشته باشد یا نداشته باشد. باید بتواند ببیند کارش، نهایتا چه خدمتی به انسان و انسانیت و حل مشکلات انسانی می کند.
۷.شادی
توران میرهادی: مادرم عقیده داشت، شادی سازنده است. به رشد اخلاقی و اجتماعی نسل جوان کمک می کند . دیدی مثبت می دهد، و آدمها را برای مقابله با سختیها محکم میکند. به همین دلیل، او همه عیدها و مناسبتها را برگزار میکرد. برای همه ما جشن تولد میگرفت، اما نه با مراسمی که امروز شاهدیم. ساده، صمیمی، و با حداقل امکانات…
۸.آرمان خواهی همراه دانش و تعقل
توران میرهادی: من فکر میکنم آرمان خواهی خیلی سازنده است، اما به شرطی که همراه با دانش و تعقل باشد. اگر آرمان خواهی با دانش و تعقل همراه نباشد، به نتیجه لازم نمی رسد .
۹.شناختن و از میان بردن شکل های نوین بردگی
توران میرهادی: ترس معمولا انسان و انسانیت را متزلزل میکند. در محیطی که بر آن ترس و ناامنی حاکم است، تفاهم وجود ندارد. در مراکز آموزشی که انواع ترسها حاکم است، خصوصیات انسانی پرورش نمییابند. ترس و احتیاج بردهبار میآورد. به ظاهر بردگی لغو شده است ولی طنابهای نامرئی بردگی در همهی سطوح، از بیسوادان تا دانشمندان، همچنان وجود دارند. از سازندگان بمبهای اتمی و موشکها، بمبهای شیمیایی، بمبهای میکروبی و همه و همهی سلاحها باید پرسید شما کیستید؟ چه شباهتی به انسان دارید؟
۱۰.حذف رقابت
توران میرهادی: نظام آموزشی ما در حال حاضر بیمار است. بیمار رقابت یعنی از رقابت انگیزه ساخته است برای اینکه بچهها را به تحرک تشویق کند. اما فراموش کرده که علمآموزی رقابت نیست. بچهها فکر میکنند، نمره اصل است، فکر میکنند شاگرد اولی اصل است و فکر میکنند قبول شدن در کنکور اصل است. اینها هیچ کدام اصل نیست، اگر من جواب سوالی را درست دادهام، دلیل بر این نیست که من این را واقعاً میدانم و زندگی کردهام.
درس هایی که میتوان از توران میرهادی آموخت
این بار تصمیم گرفتیم با قصه زندگی توران میرهادی، مادر ادبیات کودک و نوجوان ایران، آشنا بشیم و سعی کنیم بدون هیچ تعصبی از تجربیاتشون بیاموزیم…
زندگی نامه توران میرهادی:
توران میرهادی، مادر ادبیات کودک ایران و معلم دلسوز، از تاثیرگذارترین چهرههای صده کنونی ایران است.
توران خانم دانشجوی بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا بود. او زمانی که با ویرانیهای جنگ مواجه شد یک سوال بزرگ در ذهن پرسشگرش شکل گرفت: ” چرا جنگ ؟ ”
میرهادی پاسخ این سوال را در سیستم رقابتی آموزش و پرورش یافت. او اعتقاد داشت این سیستمهای رقابتی و زورگو با مقایسه کردن دانشآموزان باهم، به جای انسانهای آزاده، برده پرورش میدهد. پس به فکر ایجاد تغییر افتاد…
او پس از برگشت به ایران، دلسوزانه تلاش کرد با تاسیس مدرسه فرهاد، تغییری در نظام آموزش و پروش ایجاد کند و به جای رقابت، همدلی و همکاری را گسترش دهد….
توران خانم بعد از بازنشستگی از آموزش پرورش، همراه لیلی ایمن شورای کتاب کودک را تشکیل داد و سپس با کمک همین شورا ایده تالیف فرهنگنامه برای کودکان را به اجرا گذاشت.
توران میرهادی در طول زندگی خود غمهای بزرگی را بر دوش کشیده است از مرگ برادر در ۱۷ سالگی در اثر تصادف تا مرگ فرزند یازده سالهاش در اثر سیل و اعدام همسر اولش به ناحق. اما توران همیشه این سخن مادر را آویزه گوشش کرده بود که “غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن”. این حرف برای توران تنها حرف نماند. او در همان لحظهای که خبر مرگ برادرش فرهاد را شنید با خود عهد کرد که نگذارد این غم بزرگ او را بدرد و آن را تبدیل کرد به کاری که به قدری بزرگ بود که ماحصلش تمام کودکان ایران را در بر میگرفت…
میرهادی پس از سالها تلاش بیوقفه و پرشور، در آبان سال ۱۳۹۵ چشم از جهان فرو بست اما یاد و خاطرهاش تا ابد در دل و ذهن کودکان و معلمان این سرزمین باقی میماند.
اگر علاقه مند هستید بیشتر درباره توران میرهادی و فعالیتهاشون بدونید، حتما مستند ” توران خانم” رو تماشا کنید.
درسهایی که میتوان از توران میرهادی آموخت:
۱.یادگیری از شکست
توران میرهادی: بعدها فهمیدم، خیلی وقتها از راه اشتباه کردن یاد میگیرم. یعنی اشتباه میکنم و بعد یاد میگیرم و دیگر آن اشتباه را نمیکنم. این هم یک جور یاد گرفتن است.
۲.تبدیل غم بزرگ به کار بزرگ
توران میرهادی: آدمی به دوگونه میتواند با غم روبرو شود: يك گونهاش اين است که زير بار غم خم شود و نتواند با آن مقابله كند و گونه ديگرش اين است كه از غم نيرو بگيرد، يعنی غم زمينهای شود برای تبديل شدن به يك نيروی بزرگ كه میتوان با آن چيزي ساخت.
۳.شنوده خوب بودن
توران میرهادی: مهمترین مساله برای ما این نبود که دانش آموزان، نوازنده یا آهنگساز شوند. بلکه میخواستیم شنوندگان خوبی شوند. موسیقی را بفهمند و از آن لذت ببرند. از آن کمک بگیرند، احساس و اندیشه خود را صیقل بدهند و زندگی غنیتر و مثمر ثمرتری داشته باشند.
۴.آموختن مداوم و ذهن پرسشگر
توران میرهادی: یاد گرفتهام دانشآموز و دانشجوی دائمی باشم. به همین سبب از همه میآموزم. به زمین و زمان، جهان و مردم نگاهی خاص یافتهام. سوالهای بسیاری بطور مداوم در ذهن من شکل میگیرد و سعی میکنم پاسخهای آن را بیابم…
۵.شاگردی کردن
توران میرهادی: در تمام عمرم هم شاگرد بودهام و هم معلم. آنچه را که بلد بودهام، یاد میدادم و آن چه را بلد نبودم یاد میگرفتم. و این جریان هنوز هم ادامه دارد و چون شاگرد خوبی هستم و بسیار میآموزم خسته نمیشوم. احترام به اساتید هنوز هم در دل و جان من پا برجاست.
۶.انسانیت
توران میرهادی: هیچ چیزی، یا لذتی بالاتر از دیدن انسانیت، در وجود تک تک آدمها نيست. برای دانشمند نباید مطرح باشد، جایزه نوبل داشته باشد یا نداشته باشد. باید بتواند ببیند کارش، نهایتا چه خدمتی به انسان و انسانیت و حل مشکلات انسانی می کند.
۷.شادی
توران میرهادی: مادرم عقیده داشت، شادی سازنده است. به رشد اخلاقی و اجتماعی نسل جوان کمک می کند . دیدی مثبت می دهد، و آدمها را برای مقابله با سختیها محکم میکند. به همین دلیل، او همه عیدها و مناسبتها را برگزار میکرد. برای همه ما جشن تولد میگرفت، اما نه با مراسمی که امروز شاهدیم. ساده، صمیمی، و با حداقل امکانات…
۸.آرمان خواهی همراه دانش و تعقل
توران میرهادی: من فکر میکنم آرمان خواهی خیلی سازنده است، اما به شرطی که همراه با دانش و تعقل باشد. اگر آرمان خواهی با دانش و تعقل همراه نباشد، به نتیجه لازم نمی رسد .
۹.شناختن و از میان بردن شکل های نوین بردگی
توران میرهادی: ترس معمولا انسان و انسانیت را متزلزل میکند. در محیطی که بر آن ترس و ناامنی حاکم است، تفاهم وجود ندارد. در مراکز آموزشی که انواع ترسها حاکم است، خصوصیات انسانی پرورش نمییابند. ترس و احتیاج بردهبار میآورد. به ظاهر بردگی لغو شده است ولی طنابهای نامرئی بردگی در همهی سطوح، از بیسوادان تا دانشمندان، همچنان وجود دارند. از سازندگان بمبهای اتمی و موشکها، بمبهای شیمیایی، بمبهای میکروبی و همه و همهی سلاحها باید پرسید شما کیستید؟ چه شباهتی به انسان دارید؟
۱۰.حذف رقابت
توران میرهادی: نظام آموزشی ما در حال حاضر بیمار است. بیمار رقابت یعنی از رقابت انگیزه ساخته است برای اینکه بچهها را به تحرک تشویق کند. اما فراموش کرده که علمآموزی رقابت نیست. بچهها فکر میکنند، نمره اصل است، فکر میکنند شاگرد اولی اصل است و فکر میکنند قبول شدن در کنکور اصل است. اینها هیچ کدام اصل نیست، اگر من جواب سوالی را درست دادهام، دلیل بر این نیست که من این را واقعاً میدانم و زندگی کردهام.
جمعآوری مطالب: مهربان جورابلو
جمعآوری مطالب: مهربان جورابلو
چقدر خوب بود مرسی برای نشر زندگی نامه ایشون با اینکه خیلی کوتاه بود ولی خیلی نکته داشت چقدر جمله ی غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن دوست داشتم قبلا یه مدل دیگ شنیده بودم نمیدونستم از ایشون کاش تاریخ ادبیات سر گذشت ادم های بیشتری رو قرار بدهید